به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دفتر تحکیم وحدت در خصوص عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی خطاب به سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی نامهای منتشر کردند.
در بخشی از این نامه آمده است: نکته جالب آنجاست که علیرغم واگذاری قدرت بی حدوحصر به دبیرخانه، تحول ساختاری مناسبی برای آن در طرح پیشنهادی کارگروه تحول در نظر گرفته نشده است و ما هیچ اثری از تغییر در ساختار ناکارآمد و معیوب دبیرخانه نمیبینیم، مصداق بارز آنکه کوری عصاکشِ کور دگر شود. دبیرخانه ای که خود در تمام این سالها از معلولیت ساختاری رنج برده است و سایر بخشهای شورا را نیز با خود به منجلاب ناکارآمدی کشانده است، چگونه می تواند بار مدیریت ساختارهای جدید و اختیارات بیش از آن را متحمل شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر رییسی، رییس محترم جمهور
سلام علیکم
در تمام این سالها که روز به روز اوضاع فرهنگی کشور با چالش های جدید روبه رو شده و نسل جوان و معتقد را با دست اندازهای عمیقی مواجه میکرد، همواره تلاش میکردیم به فکر راه جایگزینی برای اصلاح فرهنگ کشورمان باشیم. تا به گلوگاهی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیدیم. چندین سال از دوران تکرار ناشدنی دانشجویی مان وقف کندوکاو در موانع تحقق سیاست های این شورا گردید. غالب مسئولین بزرگترین بهانه برای عدم پویایی شورا را بی توجهی دولتها به مسائل فرهنگ و اعضای حقیقی فرسوده مطرح می کردند.
حکم انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی و سرکار آمدن دولتی دغدغهمند نسبت به فرهنگ بمانیم تا شاهد ایجاد تحولی راهگشا در بالاترین نهاد سیاست گذاری فرهنگی کشور باشیم.
تشکیل کارگروه تحولی و نکات دقیق مقام معظم رهبری و تشکیل دولت سیزدهم این نوید را به ما داد که این بار شاید پس از سال ها، شورای عالی انقلاب فرهنگی به ثبات و سامانی برسد و بتواند درمانی برای جراحتهای عمیق فرهنگ این مرز و بوم ارائه نماید.
در این دو ماه تمام تلاشمان را کردیم که از فضای غیر شفاف این کارگروه، سر از کار و روند در پیش گرفته شده برای تحول در بیاوریم و در کمال تعجب به مسائلی برخوردیم که آه و ناله های پیش را بیش از آنکه از جانمان بزداید، بر وجودمان تهنشین کرد. که از قضا سرکنگبین صفرا فزود!
به نکاتی چند پیرامون روند کارگروه میپردازیم؛ باشد که این بار باز ما را به وعدههای شورا و دولت های بعدی و حکم های جدید چندین سال دیگر حواله ندهند.
شاید اولین نکتهی قابل طرح؛ سازوکار این کارگروه برای جمعآوری و جمعبندی اطلاعات و جلساتش است. توقع ما این بود که ساختار نخبگانیترین شورای عالی کشور را با عقل جمعی بازسازی کنند. فکر میکردیم فقط دانشجویان و اساتید را نامحرم میدانند و نمیگویند چه بلایی قرار است بر سر ساختار نهادی که جدیترین تصمیمها را برایشان می گیرد بیاورند؛ تا اینکه اخیرا در صحبتی که با یکی از دبیران شوراهای تخصصی که حدودا ۱۴ سال، خاکِخامی و مشکلات ساختاری دبیرخانه را خورده است داشتیم، متوجه شدیم، بیماری نامحرمپنداری و فردگرایی در نهادهای تصمیمساز واگیردار شده است و امروز بر مغز متفکر فرهنگی کشور رسوخ کرده است و حتی از بسیاری از افراد باسابقه و فعال در شورا و دبیرخانه نیز در خصوص طرح تحول سوال و نظرسنجی صورت نگرفته است. سوال ما این است که دلیل این حجم از مقاومت در برابر شفافیت چیست؟
مطلب دیگر صحبت از ترسی است که ما را به نوشتن این نامه وادار داشته است. شنیدهها حاکی از آن است که در بالاترین نهاد فرهنگی کشور که جایگاه فرهنگسازان و فرهیختگان است، سودای قدرت طلبی به بعضی از آقایان رسوخ کرده است. یکی طرح میدهد و قدرت دبیرخانهی علیل شورا را که انباشته از نیروی انسانی فرسوده، طرحهای به ثمر ننشسته است به طور افراطی افزایش داده، چراکه احتمالا هوس دبیری شورا را در سر میپروراند، دیگری سازوکار کارگروه و آن همه جلسه را دور میزند و در روزهای آخر طرح باب میل خود را روی میز میگذارد و حقا که نخبگان انحصارگرا بزرگترین سد ایجاد ساختارهای مردمسالار هستند.
آقای رئیس جمهور در طرح های پیشنهادی وجوه مشترکی وجود دارد که میتواند عملکرد شورا را بیش از پیش تضعیف کند. فلسفهی حضور افراد در شورای عالی انقلاب فرهنگی بر دو بخش استوار است:
1- بهرهوری از قدرت فکری و علمی اعضای حقیقی جهت ایجاد سیاست های باثبات فرهنگی و همچنین
2- استفاده از ظرفیت دولتها جهت تخصیص ملزومات اجراییسازی سیاستگذاری های فرهنگی است، حال در طرح پیش رو ابتدائا اعضای حقیقی به عنوان قوای فکری و سپس اعضای حقوقی و به خصوص اعضای دولت محترم جنابعالی از دایره تصمیمسازی و جریانبخشی حذف شدهاند و دبیر و دبیرخانه در جایگاه مدیریت تکیه میزنند و بر وزرای دولت شما و نخبگان جامعه امر و نهی میکنند!
ما معتقدیم که قدرتمندتر شدن دبیرخانه، به حاشیه راندن اعضای حقیقی درنتیجه تضعیف قوای نخبگانی کشور و هم چنین تقلیل جایگاه دولت در شورای عالی انقلاب فرهنگی آسیبهای جبران ناپذیری به این شورا وارد خواهد کرد و آخرین امیدهای اصلاح شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای همیشه به تاریکخانه تاریخ خواهد سپرد.
آقای دکتر
نکته جالب آنجاست که علیرغم واگذاری قدرت بی حدوحصر به دبیرخانه، تحول ساختاری مناسبی برای آن در طرح پیشنهادی کارگروه تحول در نظر گرفته نشده است و ما هیچ اثری از تغییر در ساختار ناکارآمد و معیوب دبیرخانه نمیبینیم، مصداق بارز آنکه کوری عصاکشِ کور دگر شود. دبیرخانه ای که خود در تمام این سالها از معلولیت ساختاری رنج برده است و سایر بخشهای شورا را نیز با خود به منجلاب ناکارآمدی کشانده است، چگونه می تواند بار مدیریت ساختارهای جدید و اختیارات بیش از آن را متحمل شود؟
علیرغم جایگاه های ناشایستی که به دبیر شورا واگذار شده، سکوت طرح در خصوص شیوهی تحولات دبیرخانه و حدود اختیارات دبیر، در آینده باعث تمرکزگرایی و انحصار قدرت در دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد شد.
آقای دکتر رئیسی، رئیس جمهور محترم تمام مردم ایران
با توجه به تمام نگرانی هایی که در این نامه خدمتتان ذکر گردید و بسیاری از نکات کارشناسی و دقیقی که بر خروجیهای کارگروه داریم و در این مرقومه فرصت ارائه نگردید، از شما و سایر اعضای حاضر در جلسهی سه شنبه 21 آذر 1400 مطالبه داریم که نهایی شدن خروجی کارگروه و ارسال آن به دفتر مقام معظم رهبری را به تعویق انداخته و از معظم له درخواست نمایید که فرصت تدوین طرح تحول تمدید گردیده و در این بازه بستر بازبینی این طرح و جمع آوری نظران تمامی نخبگان را در سازوکاری شفاف نسبت به آن به وجود بیاورید.
باشد که این سه شنبه، سرآغاز نابودی این شورا با عنوان سهشنبه سیاه علم و فرهنگ ثبت نگردد.